توصیه پیامبر اکرم به مدیران و کارگزاران
در کتاب « دعائم الاسلام،عهدنامه مفصلی از پیامبر اعظم حضرت محمد (ص) نقل شده که حاوی نکات بسیاری در شیوه حکمرانی و نکات مدیریتی است. آن چه می خوانید ، اقتباس و تلخیصی از این عهد نامه و منشور نورانی ، خطاب به کارگزاران و مدیران است.
در کتاب « دعائم الاسلام، اثر نعمان بن محمد تمیمی (363-259ق) »، (ج1 ، ص 351 تا 368) عهدنامه مفصلی از پیامبر اعظم حضرت محمد (ص) نقل شده که حاوی نکات بسیاری در شیوه حکمرانی و نکات مدیریتی است. آن چه می خوانید ، اقتباس و تلخیصی از این عهد نامه و منشور نورانی ، خطاب به کارگزاران و مدیران است:
1- بنگر که کجا و چگونه بودی و امروز در کجایی؛ نصیحت را از خودت آغاز کن و در کار خاصان و شناخت آن چه به سود و زیان توست، نیکو بنگر.
2- چنان مباش که پنداری کرامتی را که خدا در حق تو کرده ، واجبات را از دوش تو برداشته و تو شایسته آنی که مسئولیت سنگین را از تو بردارد ؛ از این رو ، در پی شهوات و خواسته های بروی .
3- جایگاه خود را بشناس؛ سرانجام خود را در نظر آر و آن را بسیار یاد کن و بسیار بیندیش که چه می کنی و چه کسانی با تو مشارکت دارند.
4- ببین پدرانت، حکمرانان و شاهزادگان دیگر کجایند که دنیا خوار بودند؟ تو اکنون میراث خوار آنان و اداره کننده حکومت آنان هستی؛ چه شد که گنج ها که اندوختند و آن بدن های ناز پرورده و آن امیر زادگان مرفه اکنون کجایند؟
5- از بدی های گذشتگان عیب می گرفتی و کارشان را زشت می شمردی ؛ امروز از خودت عیب جویی کن و بر حذر باش که به همان سرنوشت دچار نشوی.
6- تو درباره پیشینیان و کارشان داوری می کردی ؛ آیندگان درباره تو و کارهایت به قضاوت خواهند نشست و نسبت به تو همان را خواهند گفت که تو در باره دیگران می گفتی.
7- ثروت اندوزی از حرام را نیرو مپندار و بذل و بخشش ناحق را سخاوت ندان. «قدرت» در خویشتن داری است و «جود» ، در پرداخت آن چه وظیفه توست.
8- دلت را خانه مهرورزی به مردم قرار بده ؛ نسبت به مردم درنده ای مباش که لغزش هایشان را فرصت غنیمت شماری؛ زیرا آنان یا هم کیش تو یا همنوع تو هستند و به عفو و گذشت تو محتاجند.
9- در کیفر، شتاب مکن؛ مگو که امیرم و هر چه خواستم ، می کنم و هرگاه قدرت و حکومت ،تو را به غرور و عجب کشاند، به یاد خدا باش که برتر از توست و به یاد مرگ باش که سرمستی و شادمانی بی جای تو را درهم می شکند.
10- میان خود و نزدیکانت با مردم منصفانه رفتار کن که اگر انصاف نکنی، در حق آنان ستم کرده ای و هر که به بندگان خدا ستم کند، طرف حسابش خداست.
11- شیوه ظالمانه ، به زوال نعمت می انجامد و اصرار بر ظلم ، انتقام الهی را در پی دارد؛ زیرا خداوند ، دادخواه مظلومان و دشمن ظالمان است.
12- به کار بیشتری بپرداز که در راستای حق و رضای خالق و توده مردم باشد؛ نه آن چه که با رضایت خواص، رنجش عموم مردم را در پی دارد.
13- توده مردم ، سامان بخش امور زمامداران و بازوی حاکم و مایه خشم بر دشمنانند؛ پس تا وقتی مطیع فرمانند، دلت با آنان و میلت همراه ایشان باشد.
14- آنان که بیشتر در پی کشف عیوب مردمند ، در نظرت نکوهیده تر ، باشند؛ زیرا در مردم عیب هایی است که والی سزاوارتر است تا آنها را بپوشاند.
15- آن چه بر خود نمی پسندی ، بر مردم هم مپسند و تا می توانی رازها و عیوبشان را بپوشان تا خدا هم عیوب تو را بپوشاند.
16- در پذیرش سخنِ سخن چینان، شتاب مکن که سخن چین راست نمی گوید.
17- بخیلان ، حریصان و ترسویان در مشورت های خویش وارد مکن؛ زیرا بخل و حرص و ترس ، هر سه ، ریشه در بدبینی به خدا دارد.
18- بدترین وزیران و همکارانت ، آنانند که همکار امیران پیشین و همدست جرایم آنان بوده اند؛ آنان را در حکومت خود راه مده و در کارهایت وارد مکن .
19- کسانی را یاران و همکاران خاص خویش برگزین که همکاران ظالم و یاور گنه کار نبوده اند؛ آنان را مخصوص همنشینی و دوستی در نهان و آشکار قرار بده و کسانی را گرامی تر بدار که نسبت به حق ، گویا تر و نسبت به مردم ، با انصاف تر باشند.
20- با کسانی بیشتر همدم باش که اهل تقوا، راستی، خرد و شرافت باشند و از کسانی بیشتر فاصله بگیر که اهل تملق، چاپلوسی و ستایش گری اند؛ زیرا مدح بسیار ، غرور و غفلت می آورد.
21- نیکوکار و بدکار را به یک چشم نگاه مکن؛ زیرا اگر چنین کنی، نیکوکار، در کارش بی انگیزه می شود و خلافکار، در کار خلافش گستاخ می گردد.
22- سنت های خوب گذشته را بر هم مزن و سنت های مضر به روش ها و سنن خوب گذشته را پایه گذاری مکن.
23- در برپایی عدل و حق، با عالمان و حکیمان بسیار مشورت کن که این شیوه، احیا گر عدل و زداینده باطل است.
24- کسانی را به فرماندهی لشکریان بگمار که بردبارتر ، داناتر، با سیاست تر و خوش اخلاق تر باشد و نیز دیر به خشم آیند؛ زود عذر پذیرند و به ضعیف ، رأفت داشته باشند.
25- با کسانی بیشتر بپیوند که دین شناس ، دیندار، خوش سابقه و شجاع باشند.
26- به سبب توجه به کارهای بزرگ ، امور کوچک نظامیان را نادیده نگیر که هر کدام از کارهای بزرگ و کوچک ، جای خاص خود را دارند.
27- زندگی لشکریان و سپاهیان و خانواده آنان را تأمین کن تا در جنگ با دشمن ، یک دل باشند و فکرشان نگران خانه و خانواده خود نباشد.
28- امنیت عمومی در شهرها و همدلی و همبستگی لشکریان، بهترین نور چشمی زمامداران است.
29- به فرماندهان شجاع و رزمندگان لایق ، توجه خاص داشته باش و از حال یکایک آنان جویا شو و از آنان ستایش کن تا هم شجاعان ، شجاع تر شوند و هم دیگران تشویق گردند و در عین حال، مأمورانی امین و صادق را بر آنان بگمار تا عملکرد آنان را در جبهه های نبرد ، به طور دقیق ، به تو گزارش دهند.
30 – موقعیت بزرگان ، سب نشود که تلاش اندک آنان را بزرگ شماری و وضعیت افراد عادی، موجب نگردد که تلاش عظیم آنان را ناچیز شماری.
31- کسانی را به قضاوت بگمار که با فضیلت ترین، داناترین، بردبارترین و پرهیزکارترین افراد باشند؛ تا کارها، آنان را به تنگ نیاورد؛ مغلوب اطراف دعوا نشوند؛ طمع نداشته باشند؛ دچار عجب و خودپسندی نشوند؛ تعریف و تمجید ، آنان را نفریبد و در پی گیری مسائل، کم حوصله نباشند.
32- به وضع و زندگی قضات، به خوبی رسیدگی و زندگی شان را تأمین کن تا طمع و نیاز به مردم نداشته باشند و در دام رشوه نیفتند.
33- به حکم قاضیان و رای آنان رسیدگی کن تا اختلاف در حکمشان نباشد. که اگر چنین شود، عدالت تباه می شود؛ دین نقصان می یابد و تفرقه پدید می آید.
34- کارگزاران را بر اساس شناخت و آزمون به کار گمار؛ نه بی تحقق و بررسی؛ زیرا به کار گماشتن نالایقان و نا آزمودگان ، سبب جور و خیانت و موجب زیان بر مردم می گردد.
35- کسانی را به کار گمار که پرهیزگار، دین شناس ، دانا، سیاست مدار ، با تجربه ، خردمند و با حیا باشند و از خانواده های شریف و دیندار که پاک ترند و خویشتن دارتر و کم طمع تر و آینده نگر تر.
36- زندگی کارکنانت را تأمین کن و نیازشان را برآور؛ تا هم خود را بهتر اصلاح کنند و هم به اموال دیگران دست درازی نکنند و هم اگر خطا کردند و نافرمان شدند، حجتی برآنان داشته باشی.
37- هرگز اهل تکبر و نخوت و غرور و افراد جاه طلب و ستایش دوست را برای مسئولیت انتخاب نکن.
38- اگر یکی از کارگزارانت دست به خیانت زد یا فسادی مرتکب شد و گزارش مأمورانت و حرف های مردم هم آن را تأیید کرد. او را تنبیه کن و آن چه را گرفته ، از او بگیر و در میان مردم، او را رسوا کن تا مایه عبرت دیگران شود.
39- بیش از دریافت مالیات و خراج، به عمران و آبادانی بیندیش؛ مالیات هم وقتی می توانی بگیری که زمین را آباد سازی. هرکس بدون عمران و آبادانی بخواهد مالیات بگیرد، شهرها را ویران و مردم را هلاک خواهد ساخت.
40- آباد سازی شهرها، بهتر از پر کردن خزانه است؛ آن چه هم خزانه را پر می سازد، آبادانی شهرهاست . اگر آبادای ها ویران شود ، خزانه هم تهی می ماند.
41- اگر دوست داری سر انجام نیکی و بدی را بدانی ، به کار نیکان و بدان گذشته بنگر.
42 – به ثروت اندوزی نیندیش؛ به ذخیره سازی خیرات و خوبی ها همت بگمار.
43- در امور دیوانی و دبیری، کسی را نگارش نامه های محرمانه و اسناد سری گمار که ادبش بیشتر، یاری اش برای تو بهتر، فکرش پخته تر و از همه مطمئن تر و راز دار تر باشد و ظرفیت احترام و لطف تو را داشته باشد؛ اسرار تو را آشکار نسازد و جایگاه خود را بشناسد.
44- در گزینش منشیان و دفتر داران ، به خوش گمانی خویش تکیه نکن ؛ بلکه به سوابق کار و تجار پیشین آنان بنگر.
45- برای هر مجموعه از کارکنانت ، رئیسی انتخاب کن که امانت دار و اندیشمند باشد؛ از کارهای بزرگ به زانو در نیاید و کارهای کوچک را وا نگذارد و پیوسته بر کار آنان مراقبت و نظارت داشته باشد و از رفتارشان با مردم خبر بگیر.
46- صنعت گران و پیشه وران، سرچشمه سود رسانی به مردمند؛ آنان را به نیکی توصیه کن و حرمتشان را نگه دار و از حالشان جویا باش و مراقبت کن تا احتکار و سود جویی و حرص آنان ، مایه افزایش نرخ ها و فشار بر مردم و انتقاد بر حکومت نگردد.
47- از حال بینوایان و محرومان، بی خبر مباش ؛ سهمی از بیت المال را برای آنان اختصاص بده و به همه یکسان و بی تبعیض برسان. پرداختن به کارهای مملکت ، تو را از نیازمندان غافل نسازد و در حکومتت، ضعیفان که دستشان از تو کوتاه و نیازشان از چشم مأمورانت پنهان است، تباه نشوند که هیچ عذری نداری . مطمئن ترین نفرات را برای رسیدگی به امورشان برگزین ؛ کسانی که نه به دیده تحقیر ، به فقیر بنگرند و نه شخصیت بزرگان ، چشمشان را پر کند.
48- به زمین گیران ، گرفتاران ، یتیمان و پرده نشینان فقیر که نه اهل درخواستند و نه روی عرض حاجت دارند ، رسیدگی کن و به خاطر خدا ، سهمی از بیت المال برایشان مقرر گردان.
49- بخشی از وقت خود را برای دیدار حضوری و رفع نیاز نیازمندان و شنیدن حرف ها و شکایت ها اختصاص بده تا آنان بی ترس و مزاحمت، خواسته هایشان را بگویند.
50- برای رسیدگی به کارها ، تقسیم وقت کن و همه تلاش خود را به کار گیر و کار هر روز را همان روز انجام بده و بهترین وقت هایت را برای رابطه خودت و پروردگارت اختصاص بده و چیزی را برای ادای واجبات ، مقدم مشمار و بین خود و مراجعان ، حجاب طولانی قرار مده که بدگمانی می آفریند و کارها را بر تو آشفته می سازد.
************************
میز بزرگ
دریک سازمان میز بزرگ داشتن هنر نیست ، دل بزرگ داشتن هنر است ، چون پشت یک میز هرچه بزرگ باشد یک نفر جای خواهد گرفت ، ولی در درون دل بزرگ ، انسانها که سهل است خدا هم جای می گیرد .
عرش اعلا
کارمندی که به وظیفه اش آشناست برای سازمان یک مزیت محسوب می شود ، کارمندی که صاحب اخلاق نیکوست برای سازمان دو مزیت محسوب می شود ، کارمندی که هنگام کار حضور خداوند را درکنارش احساس می کند سازمان را به عرش اعلامی برد .
مرگ سازمان
سازمانها هم مثل انسانها گاهی مریض می شوند ، بستری می شوند و می میرند ، مرگ سازمان زمانی فرا می رسد که هدف سازمان گم شده باشد .
سرمایه گذاری روی دانایی
سازمانی که برای دانایی افراد سرمایه گذاری می کند ، میوه کار آیی را می چیند ، وسازمانی که برای دانایی افراد سرمایه گذاری نکند چندین برابر بیشتر ، هزینه خطا و اشتباه افراد خودرا پرداخت خواهد کرد .
به جای مشتری
روزی مدیر سازمانی از کارکنان خود خواست که یک دقیقه خودرا به جای ارباب رجوع تصورکنند ، قدری سکوت حاکم شد و بعد از یک دقیقه اتفاق جالبی افتاد ، کارکنان دقیقا احساس یک ارباب رجوع را پیداکرده بودند ، بعد از چند روزی ، چید مان میز ها ، طرز برخورد با مشتریان و در نهایت شیوه ی عملکرد کارکنان عوض شد .
ارزش کارمند
ارزش یک کارمند را موقعیت و پست سازمانی او مشخص نمی کند ، بلکه ارزش هرکارمندی وابسته به میزان رضایتی است که درمشتری ایجاد می کند چون رضایت خالق نیز با رضایت مخلوق به دست می آید .
دوساعت
فرق است بین کارمندی که ارباب رجوع را دوساعت در سازمان سرگردان می کند ، با کارمندی که با یک راهنمایی کوچک کار دوساعت ارباب رجوع را به ده دقیقه تقلیل می دهد.
راز نشاط
پرسیدم : چگونه است که با وجود بیست سال سابقه کار هنوز نشاط اولیه ی کاررا در خودت حفظ کرده ای ؟ لبخندی زد و گفت : هر روز چیز تازه ای را یاد گرفتم ، در محیط کاراجازه گلایه و ناله از زندگی را به خود ندادم ، خنده را روی لبانم نگه داشتم و ارباب رجوع را مهمانی دانستم که حبیب خداست و در حل مشکلات او کوشا بودم .
سه چراغ
وارد اداره ای شدم و چیز جالبی دیدم که تاکنون برای من سابقه نداشت و آن کارتهای رنگی بود که روی سینه کارکنان چسبیده شده بود ، کارت ها به رنگهای سبز ، زرد و قرمز بودند . از کارمندی پرسیدم : منظور شما از نصب این کارت های رنگی برروی سینه چیست ؟ گفت : هرکارتی نشانه ی وضعیت روحی طرف مقابل است ، اگر از کارت سبز استفاده کرد یعنی وضعیت روحی من خوب است و می توانی با من شوخی بکنی ، اگر کارت زرد بر روی سینه داشت یعنی مواظب باش ! و کارت قرمز روی سینه یعنی شوخی ممنوع ، امروز حوصله ندارم .
یادداشت
از کارمندی پرسیدم : بهترین روش برای مدیریت زمان چیست ؟
گفت : یادداشت برداری و نوشتن اولویت های کاری بطور روزانه ، من هرروز صبح شش کار اولویت دارخودم را یادداشت می کنم و هرشب آنها را کنترل می کنم تا ببینم چه تعدا د از کارهایم انجام گرفته است .
نقش های متفاوت
هرکارمندی نقش های زیادی درجامعه ایفا می کند . نقش یک پدر درخانه ، نقش یک شوهر در خانواده ، نقش یک کارمند درسازمان ، نقش یک شهروند در شهر ، نقش یک فرزند برای پدر و مادر ، نقش یک مخلوق برای خالق ، وقتی انسان رمز بندگی را پیدا کرد او پدر ، شوهر ، کارمند ، شهروند ، فرزند و درنهایت بنده ی خوبی برای خالق خواهد بود .
ارتقای شغلی
قانون ارتقای شغلی این است ، ابتدا توانمندی و شایستگی داشت پست و سمت بالارا بدست آوری و سپس از پله های ترقی نردبان بالاروی ، و فقط به خاطر بسپار که در آخر ، نردبان را نیز نینداز ی تا شاید کسی هم مثل تو خواست خودش را بالابکشد .
فکر
درسازمانی که همه افراد آن سازمان یک جور فکر می کنند ، درحقیقت هیچ کس فکر نمی کند ، سازمانهایی که به اندازه ی افراد خود فکر دارند بیشتر از مسائل خود نیز راه حل دارند .
عشق به کار
سازمانی که افراد در آن بخاطر ترس از تنبیه کارمی کنند، شبیه اردوگاه است .
سازمانی که افراد به خاطر پول کار می کنند، شبیه میدان دادو ستد است .
سازمانی که افراد بخاطر عشق کارمی کنند، شبیه یک باغ بهشتی است .
پرسش های خوب
بهترین سازمانها ، آن هایی هستند که افراد را تشویق به پرسیدن سوالات جدید می کنند ، بدترین سازمانها آنهایی هستند که جواب های پنجاه سال پیش را درحل مسائل جدید امتحان می کنند .
تیم فوتبال
هرسازمانی بی شباهت به تیم فوتبال نیست ، همه افراد می دوند تاسازمان گل بزند ، مهم نیست این گل را چه کسی زده است ، مهم این است که افراد خودشان باشند ، ولی از استراتژی تیمی تبعیت کنند ، مدیر همان مربی خارج از میدان است که فقط تیم را هدایت و رهبری می کند نه اینکه خودش در میدان بازی کند.
سازمان ثروتمند
تنها دارایی یک سازمان ، کارمندان با روحیه ، شجاع ، منظم ، مبتکر ، ریسک پذیر و عاشق کاراست ، سازمانی که کارمندانی با مشخصات بالارا داراست (( سازمان ثروتمندی )) است ، اگر چه تشکیلات و تجهیزات چندانی هم نداشته باشد .
سازمان فقیر
سازمانی که افراد آن برای بهبود آن سازمان و بهتر شدن خدمات در آنجا تخیل و آرزویی ندارند جزو فقیرترین سازمانهاست .
تبسم
تبسم یک کارمند به روی ارباب رجوع خرجی ندارد ولی اثر دارد ، اگر باور ندارید ، وقتی به عنوان مشتری به جاهای مختلف مراجعه می کنید ببینید چقدر قیافه ی طرف مقابل دررفتار شما تاثیرخواهد داشت .
انواع سازمانها
پرسیدم : سازمان چندحالت دارد ؟
گفت : سه حالت : جامد ، مایع و گاز
گفتم : مشخصات هرحالت کدام است ؟ گفت :
سازمانهایی که به شکل جامد هستند تغییر نمی کنند ، همیشه ثابت هستند ، سریع می میرند
سازمانهایی که شبیه مایع هستند شکل ظرف مشتری را به خود می گیرند و مشتری مدارهستند .
سازمانهای گازی شکل ، در دنیای اینترنت به صورت مجازی تشکیل می شوند ، بدون اینکه به شکل خاصی و درمکان خاصی باشند.
علت اهمیت: فاصله ی بهره وری بین کارمندان عالی و متوسط باید مدنظر قرار گیرد. اگر برای انجام پروژه ای که در دست دارید فرجه ی کمی دارید و کیفیت کار نیز برایتان مهم است، حتماً بهترین ها را در تیم جمع کنید. ممکن است استخدام آنها کمی برایتان گران تمام شود، اما از طریق آنها بیشترین بازده نصیبتان خواهد شد. آن ضرب المثل قدیمی در اینجا صادق است: "هر چقدر پول بدهی، آش می خوری."
راهکار: افرادی را استخدام کنید که اطلاعات مربوط به سوابق کاریشان مانند بهترین کارمند شرکتتان باشد (در امورد مالی باتجربه باشند، طی 5 سال گذشته فقط دوبار تغییر شغل داده باشند، باانگیزه، مشتاق و علاقه مند باشند). دقت کنید که افرادی که انتخاب می کنید، مهارت های مورد نیاز (مثل مهارت های اجتماعی، شخصیت و انگیزه) و قدرت ذهنی لازم برای حل مشکلات و تجزیه و تحلیل مسائل و همچنین چشمی باریک بین داشته باشند. البته ممکن است به خاطر فرجه ی کمی که دارید، مجبور شوید که کمی در استخدام اعضاء عجله به خرج دهید. باید هر طور شده از عجله اجتناب کنید. به دقت افراد را بررسی کرده و بعد انتخاب کنید تا نتیجه ی مورد نظر عایدتان شود.
2. کارها را برحسب مهارت و انگیزه تخصیص دهید
علت اهمیت: مدیران هیچگاه کارمندان را تشویق نکرده و به آنها انگیزه نمی دهند: این خود افراد هستند که باید در خود انگیزه ایجاد کنند. اگر کارها را برحسب انگیزه ی هر فرد به او واگذار کنید، مطمئن باشید که به خوبی انجام خواهد شد. اگر به کارمندان خود اجازه دهید که در حوزه ی مورد علاقه شان فعالیت کنند، هیچگاه با مشکل مواجه نخواهید بود.
راهکار: رفتار مدیر می تواند به کارمندان کمک کند تا انگیزه های درونی خود را بشناسند. مدیر باید یک مربی باشد تا ثبات و توافق در امور حاصل شود. اگر مدیر بتواند از روی شخصیت کارمندان پی به مهارتهای آنها ببرد، بسیار موفق خواهد بود. به طور مثال کارمندی که روابط عمومی خوبی دارد، اگر در پشت زمینه از او کار گرفته شود، اعتماد به خود را از دست می دهند و نخواهد توانست به خوبی کار کنند. افراد فعال و آنها که دوست دارند زود نتیجه ی کار خود را ببینند، اگر در قسمت فروش به کار گرفته شوند موفقیت زیادی از آنِ شرکت خواهند کرد.
3. تعادل ایجاد کنید
علت اهمیت: اکثر پروژه ها نیازمند آمیزه ای از فعالیت ها است. تیم گروهی باید مجموعه ای متوازن و متعادل از مهارت ها دارا باشد، به خصوص اگر اکثر اعضاء در رشته ی خود متخصص باشند (مشاوران، تحلیل گران، متخصصین فناوری اطلاعات و...). همه این مهارت ها در روند انجام پروژه باید به کار آیند و فقدان یکی از این نیازها باعث اختلال در کار خواهد شد. مدیران باید توجه داشته باشند که علاوه بر متعادل کردن مهارت ها، باید شخصیت های افراد دخیل در کار را نیز متعادل کنند تا اختلافی بین اعضاء گروه پیش نیاید.
راهکار: توازن و تعادل باید در شخصیت و خلق و خوی افراد نیز ایجاد شود، چون باعث می شود که اعضاء رابطه ی خوبی با هم برقرار کنند. مدیر وظیفه دارد که ارتباطات بین گروه را به خوبی تحت نظر داشته باشد. تا حد ممکن باید در تلاش باشد که از افرادی در پروژه استفاده کند که قابل انعطاف باشند و بتوانند با افراد مختلف سازگاری پیدا کنند.
4. ترکیب تیم را کنترل کنید
علت اهمیت: پیش بینی اینکه ترکیب تیم انتخاب شده صحیح است و موفق خواهد بود یا خیر بسیار مشکل است؛ از اینرو مدیر باید به طور مداوم بر تیم نظارت داشته باشد. اگر به کسی که به خوبی با ترکیب تیمی تطابق ندارد اجازه داده شود که در تیم باقی بماند، مطمئناً عملکرد تیم دچار مشکل خواهد شد.
راهکار: تشخیص خود گروه بسیار مهم است. همیشه افرادی در تیم وجود دارند که باعث نگاه داشتن اعضاء کنار همدیگر می شوند. با اینکه ممکن است مدیر بخواهد این "دلقک گروه" را به خاطر عدم فعالیت بیرون بیندازد، اما اعضاء وجود آن فرد را به خاطر جوک ها و لطیفه هایش برای بقای گروه ضروری می دانند. وظیفه ی مدیر این است که هر از چند گاهی با اعضاء تیم به صورت تکی صحبت کند تا متوجه اشکالات کار شود.
5. امتیاز بدهید، سرزنش نکنید
علت اهمیت: زیاد به دنبال مقصرها نباشید. انگشت گذاشتن روی یک نفر در تیم، انعکاس منفی بر تیم خواهد داشت و به قیمت اتلاف زمان و کیفیت کار تمام خواهد شد. هر موفقیت کوچک داخل تیم را جشن بگیرید و اعضاء تیم را تشویق کنید. اینکار باعث خواهد شد که همدلی و رفاقت خوبی بین اعضاء ایجاد شود.
راهکار: یک مربی باشید، نه در جستجوی ستاره ها. بگذارید افراد اشتباه بکنند—این تنها راه آموزش آنهاست. یک مدیر باید این قابلیت را داشته باشد که از جنبه های خوب هر فرد در جهت منافع تیم استفاده کند. رفتارها و اعمال صحیح و مثبت را تشویق کنید تا افراد برای انجام دوباره ی آن انگیزه داشته باشند.
6. با اعضاء تیم مهربان باشید
علت اهمیت: تمرکزتان باید بر انجام کار باشد. به همه ی اعضاء تیم فرصت دهید تا توانایی ها و استعدادهایشان را نشان دهند. آنها را به همکاری ترغیب کنید، چون همانطور که می دانید دستاوردهای تک نفره اگر باعث موفقیت تیم نشود، به هیچ دردی نمی خورد.
راهکار: افراد دوست دارند که مورد توجه قرار گیرند. مدیر تا می تواند باید حس توجه و علاقه را در تیم به وجود بیاورد. باید اعضاء را به ریسک کردن تشویق کند و به آنها یاد دهد که چطور با شکست مواجه شوند. افراد را باید در درجه ی اول اهمیت قرار دهد و اشتباهات را قدمی برای پیشرفت به حساب بیاورد.
7. عملکردهای تیم را مداوماً مرور کنید
علت اهمیت: هنگام مواجهه ی تیم با فراز و نشیب ها و تغییرات، وظیفه ی مدیر این است که هدف اصلی را به یاد اعضاء بیاورد. و به آنها کمک کند تا با استفاده از تجربیاتی که حین این تغییرات به دست آورده اند، تیم را به سمت موفقیت همراهی کنند.
راهکار: تیم باید از هر تغییر یا پیشرفت که می تواند بر عملکرد تیم تاثیر بگذارد، باخبر باشد. مدیر باید اطمینان یابد که هدف اصلی گروه برای همه ی اعضاء جا افتاده است و هیچ تردیدی در آنها وجود ندارد. تا می تواند باید اعضاء تیم را تشویق کند و آنها را در پیشبرد هدف گروه همراهی کند.
یک تیم موفق!
ساختن و جمع و جور کردن یک گروه خوب مسئله ای چالش انگیز است. نیازمند برنامه ریزی هوشیارانه و دقیق است. سه درس اصلی این است: با اعضاء صادق باشید، به آنها فرصت عمل دهید، و آنها را تشویق کنید. اولی به آنها هدف می دهد، دومی به آنها توانایی عمل می دهد و آخری باعث می شود که حتی روزهای تعطیل هم سر کار حاضر باشند.
************************
فایده های لبخند زدن
خنده عملکرد ایمنی بدن شما را تقویت می کند چراکه شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی نیز می توانید جلوگیری کنید.
1- لبخند جذابتان می کند..
همه
ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه
فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم..
2- لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد..
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند..
3- لبخند مسری است..
لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید..
4- لبخند زدن استرس را از بین می برد.
وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید..
5- لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند..
به
این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید.
با لبخند زدن از ابتلا .به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
6- لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد..
وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
7- لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.
تحقیقات
نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه
می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
8- لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد..
عضلاتی
که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به
کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
9- لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید..
به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند..
10- لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید..
لبخند
بزنید.. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر
کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می
فرستد که "زندگی خوب پیش می رود ". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و
نگرانی دور بمانید.